كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
پيوندهای روزانه |
تنها بازمانده یک کشتی شکسته ، توسط جریان آب به جزیره ای دور افتاده برده شد ، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا اورا نجات بخشد ، او ساعت ها به اقیانوس چشم می دوخت ، تا شاید نشانی از کمک بیاید اما هیچ چیز به چشم نمی آمد . سر انجام نا امید شد و با خود گفت که احتمالا خداوند خواسته است که او در آن سرزمین زندگی کند. پس تصمیم گرفت کلبه ای کوچک بسازد تا سر پنهاهی برای خود داشته باشد و از خود و وسایل اندکش بهتر محافظت نماید. روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت ، خانه را در آتش یافت ، دود به آسمان رفته بود ، بدترین چیز ممکن رخ داده بود. او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: " خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی ؟ " صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می شد از خواب برخاست ، آن کشتی می آمد تا او را نجات دهد . مرد از نجات دهندگان پرسید : " چطور متوجه شدید که من اینجا هستم ؟ " آنها در جواب گفتند : " ما علامت دودی را که فرستادی ، دیدیم . " پس خواست خدا بر این بود که او نجات یابد ولی می بایست ابتدا ناامید می شد تا دست به ساختن یک کلبه کوچک زند و سپس بعد از مهیا شدن یک سازه برای ایجاد دود ، آن به آتش کشیده شود و راهی برای نجات آن فرد باشد.دفعه آینده که کلبه شما در حال سوختن بود به یاد آورید که آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند . وقتی خداوند دری را می بندد در دیگری را می گشاید فقط باید به آن متوجه بود.آسان می توان دلسرد شد ، هنگامی که بنظر می رسد کارها به خوبی پیش نمی روند ، اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا همیشه همراه ما و یاری دهنده ماست ، حتی با پیش آوردن رنج و درد . نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب: آتش گرفتن کلبه کوچک, ] [ 21:48 ] [ اكبر احمدي ]
|
درباره وبلاگ
موضوعات وب
برچسب ها
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |