كانون فرهنگي وهنري امام حسن مجتبي (ع) امور فرهنگي وهنري قرآني تربيتي اعتقادي
| ||
|
مشاهده بیابان سیر آفاقی است : ما در باب بُعد معرفتی مان یک سیر داریم که باید در آن قدم گذاشت و پیش رفت. تعبیر قرآنی آن این است سیری داریم که این سیر، سطح معرفتیی انسان را بالا میبرد، این سیر هم با مشاهده است. تعبیری در آیه شریفه است که میفرماید: «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق»1 ؛ بزرگان این تعبیر قرآنی را در قالب اصطلاح میریزند و میگویند: سِیر آفاقی و سِیر انفسی. سِیر آفاقی همین محیط هایی است که گفتیم اثر سازندگی دارند و اینها شهود است؛ «سَنُریهِم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم» قرآن سیر در آفاق را قبل از انفس میآورد و میگوید ما آیات خود را نشان میدهیم، پس مسأله شهود مطرح است. تأثیر دیداری این مشاغل : در باب تربیت، هم مسأله دیداری ، هم گفتاری و هم شنیداری است. در اینجا بحث دیداری است. خداوند در بیابانها، دارد در بُعد دیداری و در بُعدِ معنوی، پیامبرش را پرورش میدهد. در بیابان زخارف مادّی نیست، جاذبههای مادّی نیست که من را به خودش جلب کند، منطقهای آرام که هیچ رابطهای با مظاهر مادّیت ندارد، چشم انسان دارد میبیند. انسان در این محیط، به خصوص در شبهایش که نگاه میکند، پِی به عظمت خالقش میبرد سه چیز مایه خوشبختی است؛ همسر همراه، فرزندان نیکوکار و شغلی که در شهر فرد باشد و فرد پس از کار، نزد خانوادهاش رفته و با آنها خوش باشد. چنین شخصی، صبحها چشمش در خانوادهاش باز میکند و بعد به سر کار میرود. شب هم سر خانه و زندگیاش بر میگردد ارتباط با خدا در محیط های باز و وسیع : پیغمبرها راه میافتادند در بیابانها چوپانی میکردند، خودشان را در بُعد معرفتی تربیت میکردند. سیر آفاقی داشتند. انتخاب این شغل، برای سیرِ آفاقی او است. از مظاهر دنیایی و مادّی و از جلوات مادّیت منقطع میشدند. کوه را نگاه میکردند، آسمان را نگاه میکردند، هرجا را نگاه میکردند، میگفتند: «جلّ الخالق»، «العظمةُ لله»؛ این محیط شغلی برای شخص سازنده است. 2. محیط زندگی و محدودیتهای تربیتی: این یک محیط، در مقابل، محیطی است که در آن مظاهر شیطانی است. یعنی آن بُعد شیطانی من را تحریک و زنده می کند. شغلم بد نیست، محیط شغلیام بد است. این محیط، روی انسان نقش دارد. دقیقاً در معارف ما اینها آمده است. حالا من به عنوان نمونه عرض میکنم که ما هم از نظر محیط شغلی و هم از نظر شهری در انتخاب شهر، به روایاتی برخورد میکنیم که عجیب است. ما روایاتی داریم که از سعادت شخص این است که شغل او در شهر خودش باشد. روایت از امام زینالعابدین(صلواتاللهعلیه) است: «قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ: إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ یَكُونَ مَتْجَرُهُ فِی بَلَدِهِ وَ یَكُونَ خُلَطَاؤُهُ صَالِحِینَ وَ یَكُونَ لَهُ وُلْدٌ یَسْتَعِینُ بِهِم»2 ؛ از سعادت فرد این است که محل کسب و کارش در شهر خودش بوده و با نیکان رفت و آمد داشته باشد و فرزندانی داشته باشد که کمککارش باشند.3 شهر خود و آبروداری :
اگر از این محیط به یک محیط دیگر رود بالأخره همان هواهای نفسانی، همان ابعاد حیوانی در او وجود دارد. میشود مثل یک مرغ از قفس آزاد شده، خصوصاً اگر محیط هم خراب باشد. ممکن است که هر خلافی را مرتکب شود که اگر در شهر و محله خود بود، هیچگاه مرتکب آنها نمیشد. این موضوعی است که در جامعه ما اصلا به آن اهمیت داده نمی شود اکثرا مردم دوست دارند برای آزادی بیشتر به محیط های بزرگار بروند که راحت تر زندگی کنند اما باید دقت داشت که این راحتی به چه قیمتی است آیا آسودگی واقعی است یا یک توهم محض محیط های بزرگتر برابر است با هزینه بیشتر شلوغی بیشتر هدر رفتن وقت و هزار و یک مشکل دیگر اما افراد هرگز این ها را احتساب و تمام این مشکلات را در ازای به دست آوردن آزادی ای که نقش سازنده ای هم برایشان ندارد به جان می خرند. جابه جایی شغلی و تحصیلی مخرب است! جابجا شدن نه تنها برای شغل بلکه برای تحصیل هم خوب نیست این از ظرائف معارف ما است که فرد از محیط خانوادگیاش به محیط دیگر نرود. آنجا که رفت خلاف کردن، برایش آسان میشود. این جابهجاییها نقش تخریبی دارد. آن محیط بیابان، آنجا نقش سازندگی بود، بُعد معرفتی را بالا میبرد، اینجا ببین چه کار دارد میکند؟! واقعا قدر این معارف را نمی دانیم و اصلا دقت نمی کنیم. این دانشجویانی که برای تحصیل از خانواده خود دور میشوند این فاصله تأثیر خیلی زیادی روی روح و روان آن ها دارد . اما این تب دانشگاه رفتن به هر قیمتی نمیگذارد واقعیت ها دیده شود. شغل در شهر خود مانع پرده دری است : از سعادت شخص این است که کارش در شهر خودش باشد و از شهرخودش بیرون نرود. روی این حساب نشده است. آیا میتوان هرکس را به هرجا فرستاد؟ میدانید این کارها منشأ فساد است؟ برخی افراد از معارف دینی بی خبر هستند و با این کارهایشان جامعه را هم به فساد میکشند. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: ثَلَاثَةٌ مِنَ السَّعَادَةِ الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِیَةُ وَ الْأَوْلَادُ الْبَارُّونَ وَ الرَّجُلُ یُرْزَقُ مَعِیشَتَهُ بِبَلَدِهِ یَغْدُو إِلَى أَهْلِهِ وَ یَرُوح»4 سه چیز مایه خوشبختی است؛ همسر همراه، فرزندان نیکوکار و شغلی که در شهر فرد باشد و فرد پس از کار، نزد خانوادهاش رفته و با آنها خوش باشد. چنین شخصی، صبحها چشمش در خانوادهاش باز میکند و بعد به سر کار میرود. شب هم سر خانه و زندگیاش بر میگردد. آیا باز هم ممکن است خطا کند و به بیراهه برود؟ بعضیها میگویند: اسم فرزندم برای کار یا تحصیل، در فلانجا در آمده است؛ چه کار کنیم؟ گویا از این معارف، دور هستند. بگذار سر خانه و زندگیاش باشد. حداقل این است که آن حُجب و حیایی که در منطقه خودش هست، مانع میشود که یک سنخ کارهای خطا را برای حفظ آبرویش انجام دهد. همین خوب است که با این کار، پرده حیا را ندرد. مرغ از قفس پریده! اگر او از شهرش برود و برگردد، دیگر آدم سابق نیست. عین مرغ از قفس پریده است. همین منطقه شهر خودش، برایش یک قفس است. اینجا ملاحظه میکند، امّا اگر رفت جای دیگر، ملاحظه نمیکند، بعد هم پرده دری میکند، مگر میشود به این زودی درستش کرد. خراب کردن آسان است، ساختن خیلی سخت است باز روایتی دیگر از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «رُوی عن رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) قال: السوقُ دارُ سهوٍ و غفله» محل کسب، جایی است که آدم در آن غفلت میکند، «فمن سبَّحَ فیها تسبیحهً کتب له بها الف الف حسنه» اگر انسان در این محیط، یک سبحان الله بگوید، یک میلیون حسنه برایش نوشته میشود. یعنی اگر آدم به جایی برود که مظاهر مادّیت او را جذب میکند و از خدا بی خبر میشود و به یاد خدا باشد بسیار ارزش دارد 3. محیط فریفته شدن نسبت به مظاهر دنیا : اینجا اصلاً با شغل کاری نداریم. جای پول در آوردن است، گفتیم بحث ما درباره محیط شغلی است. شغل هم که میگوییم، یعنی شخص میخواهد معیشتش را با این کار و حرفه بگذراند. سر و کارش با مسائل مادّی است. جایی که برای مسائل مادّی آماده شده، خیلی باید مراقبت شود که جلوات مادّیت زیادی نداشته باشد و انسان را فریب ندهد. محیط کاری، شما را فریب ندهد و - نعوذ بالله - ریشههای رذایل اخلاقی را در شما زنده نکند، زیاده طلبی نیاورد، حرص و آز نیاورد. بازارها جولانگاه شیطان :
ما در باب محیط کسب، روایات متعدده داریم. به عنوان نمونه روایتی است از پیغمبر که فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: شَرُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ الْأَسْوَاقُ» شرترین جا در میان قطعههای زمین، مرکزی است که میخواهی با مسائل مادّی رو به رو شوی و مال به دست بیاوری، «وَ هِیَ مَیْدَانُ إِبْلِیسَ» و این قطعه جولانگاه شیطان است. «یَغْدُو بِرَایَتِهِ وَ یَضَعُ كُرْسِیَّهُ وَ یَبُثُّ ذُرِّیَّتَهُ» اینجا شیطان میآید و کرسیاش را میگذارد و بعد هم بچههایش را در محیط پراکنده میکند. بعد هم هر کسی را متناسب با خودش فریب می دهد؛ یکی کم میگذارد، یکی دروغ میگوید و ... «فَبَیْنَ مُطَفِّفٍ فِی قَفِیزٍ أَوْ سَارِقٍ فِی ذِرَاعٍ أَوْ كَاذِبٍ فِی سِلْعَةٍ»5 همه طور کلک میزند برای این که پول در بیاورد. پاداش یک سبحان الله در بازار باز روایتی دیگر از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «رُوی عن رسول الله(صلاللهعلیهوآلهوسلم) قال: السوقُ دارُ سهوٍ و غفله» محل کسب، جایی است که آدم در آن غفلت میکند، «فمن سبَّحَ فیها تسبیحهً کتب له بها الف الف حسنه» اگر انسان در این محیط، یک سبحان الله بگوید، یک میلیون حسنه برایش نوشته میشود. یعنی اگر آدم به جایی برود که مظاهر مادّیت او را جذب میکند و از خدا بی خبر میشود و به یاد خدا باشد بسیار ارزش دارد. «محیط» این کار را میکند. اینجا بحث شغل نیست، فرق بگذارید! جاذبه محیط مادّیت، انسان را میسازد و تخریب میکند. همین یک تسبیح که یک میلیون به حساب میآید، جهت این است که این یک تسبیح بسیار ارزنده است، چون دیگر از خدا غافل نشده است، محیط نمیتواند بُعد معنوی او را تخریب کند. نتیجه : از تأثیر محیط بر روح و روان نباید غافل شد . این بی توجهی ها ویرانی به بار می آورد باید دقت داشت همه از نبودن کار گلایه مند هستند چون که همه به دنبال کارهای پشت میزی و در شهرهای بزرگ هستند و به حرفه های دیگر بی توجه اند . پیامبران مخلص ترین بندگان خدا و با ارج و قربترین آنها نزد خدا بوده اند و همینان ساده ترین زندگی ها را داشته اند . پس اگر کسی طالب سلامت روح خود می باشد باید مواظب محیط اطرافش باشد و نباید به خاطر به دست آوردن مادیات همه ارزش های معنوی را رها کرد و خود را به دره های هلاکت انداخت . پی نوشت ها : [1]. سوره فصلّت، آیه 53 [2]. الكافی ، ج 5، ص 257 [3]. در روایتی دیگر است که وقتی خواستم اشاره به علّت کار کنم، آن را میگویم. [4]. الكافی ، ج 5، ص 258 [5]. وسائلالشیعة، ج 17، ص 468 منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ یک شنبه 17 دی 1391برچسب:محیط های مخرب شغلی و تحصیلی, ] [ 18:41 ] [ اكبر احمدي ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |